به يكى از دوستان گفتم : شنيده ام خداوند به شما فرزندى عطا فرموده است ؟
او در جواب من خيلى زيبا گفت : خداوند افتخار تربيت يكى از بندگانش را به من عطا كرده است .
مرحوم شهيد بهشتى يك روز به من گفت : آيا درباره ريشه ها و انگيزه و نيت سخنرانى هايت فكر كرده اى ؟
گفتم : چطور؟ فرمود: كجا كلاس دارى ؟ گفتم : كاشان .
فرمود: در مسير قم تا كاشان درباره ريشه وانگيزه و نيّت خود فكر كنيد، خيلى مى تواند كارگشا باشد كه آيا اين سخنرانى جهت : توقّعات مردم است يا موقعيّت زمان است يا احتياج مردم يا تحت تاءثير جوّ اجتماعى است ؟ و يا…
حاج آقاقرائتی
حديثى را نزد دكترى چشم پزشك خواندم كه : غروب آفتاب ، مطالعه نكنيد كه براى چشم ضرر دارد.
ايشان گفت : اتّفاقاً از نظر طبّ نيز اين مطلب ثابت شده است كه در سيستم بينايى چشم دو نوع سلّول داريم ، سلّول هاى مخروطى و سلّول هاى استوانه اى كه روز و شب شيفت عوض مى كنند. سلّول هايى كه غروب آفتاب مى آيند سلّول هاى سُست و تنبل هستند، لذا مطالعه در آن زمان به بينايى چشم ضرر مى زند.
حاج آقاقرائتی
در زمان رياست جمهورىِ حضرت آية اللّه خامنه اى ، در خدمت معظم له به عنوان هياءت همراه به يكى از كشورهاى اسلامى رفتم ، معظم له به رئيس جمهور آنجا فرمود: بدهى ما را نمى دهيد؟ او در جواب گفت : قرآن مى فرمايد: ((ان كان ذو عسرة فنظرة الى ميسرة )) به آدم بدهكار مهلت دهيد.
معظم له فرمود: تا اينجا را بله ، امّا قسمت بعد آيه را ديگر نخوانيد كه مى فرمايد: ((و ان تصدّقوا خيراً لكم ))(25) اگر ببخشيد بهتر است .
حاج آقاقرائتی
در سفرى به همدان ، خدمت عالم بزرگوار آقاى حاج ملاعلى همدانى قدّس سرّه رسيدم و از ايشان داستان عجيب و جالبى شنيدم كه فرمود: روزى وارد صحن امام حسين عليه السلام شدم ديدم گوشه اى شلوغ است ، جلو رفتم و سؤ ال كردم چه خبر است ؟ بچه اى را نشان دادند و گفتند: از مناره صحن بالا رفته و از آنجا به پائين پرت شده است ، پدر اين طفل كه حمّال است در وسط زمين و آسمان خطاب به بچّه كرده كه بايست ، همانجا مانده و آنگاه او را سالم پائين آورده اند.
از پيرمرد با تعجّب سؤ ال كردم چه چيز باعث شده شما به اين مقام برسى ؟
گفت : اين كار مهمى نيست ، ما اصرار كرديم گفت : رمز اين كار اين است كه من از اوّل بلوغ سعى كرده ام هر چه خدا فرموده عمل كنم ، امروز من هم يك چيز از او خواستم ، خداوند عزيز و قادر قبول كردند.