...
28 فروردین 1396
کسی داشت راه می رفت، پايش به سکه ای خورد.
فکر کرد سکه طلا است، نورکافی هم نبود،
کاغذی را آتش زد و گشت ببيند چی هست،
ديد يک دو ريالی است.
بعد ديد کاغذی که آتش زده، هزار تومانی بوده است.
گفت:
چی را برای چی آتش زدم!
واقعا اين زندگیِ غالب ما انسانها است.
ما يک چيزهای بزرگ را برای چيزهای بسيار کوچک آتش می زنيم.
و خودمان هم خبر نداريم!
??