عزاداری امام زمان
توفيقى بود چند عاشورا كربلا بودم ، روز عاشورا مردم كربلا عزادارى را زود تمام كرده و به استقبال هيئت طويريج (20) مى روند.
من علماى زيادى را ديدم كه پابرهنه در اين هيئت به سر و سينه مى زدند، از جمله شهيد محراب آيت الله مدنى ، پرسيدم : راز اين قصه چيست ؟
فرمودند: سيدبحرالعلوم كه از علماى بزرگ نجف بود، براى زيارت به كربلا آمده بودند. در مسير راه حرم ، به تماشاى هيئت عزاداراى طويريج مى ايستد. ناگهان مردم مى بينند سيد بحرالعلوم عبا و عمامه را به كنارى گذارده وبه داخل جمعيت رفته و ياحسين ! ياحسين مى كند.
طلبه ها مى روند آقا را از داخل جمعيّت نجات دهند تا زير دست و پا له نشود؛ امّا اجازه نمى دهند. بعد از عزادارى مى بينند سيد در آستانه غش كردن است ، علّت اين حركت را مى پرسند؟ سيد مى گويد: همين كه مشغول تماشاى هيئت بودم ، حضرت مهدى عليه السلام را ديدم كه با پاى برهنه و سر بدون عمامه ، در ميان عزاداران به سر و سينه مى زند، من شرم كردم كه تماشاچى باشم .